محل تبلیغات شما

دیروز و امروز دلتنگی زیادی را تجربه کردم. احساسم بر این بود که (ح) هم این براشفتگی احساس من را از اقلیمی دیگر درک و لمس می کند. سخنرانی و پیامی که برایش فرستادم بدون هیچ پیش زمینه ای بود .یادم بود که عهدی بسته بودم که دگر یاد یار نکنم و دوباره به این اندیشیدم که اگر همین اکنون لحظه مرگ فرا برسد آیا همچنان می خواهم که مصلحت اندیشی کنم و این فوران احساس را در خودم خفه کنم؟!

البته که نه! هر چه انسان با احساسش و وجودش رفیق تر باشه به خودش نزدیک تر و هر زمان که درگیر ارزش گذاری می شه و رفتارش مبتنی بر این ارزش های قراردادی شکل می گیره، به احتمال قریب به یقین داره به خودش درووووغ میگه! 

هر وقت در تعارض بین خواستن و نخواستن هستم ، یعنی لحظه ای است که با خودم صادق نیستم ، گریزی می خواهم به درون خود و درنگی به آنچه باید باشد.

و مکرو مکرالله ان الله خیر الماکرین...

گلی نمانده خودت گل باش...

انا انزلناهُِِ فی لیلِِة القدر...

ارزش ,، ,خواهم ,لحظه ,خودش ,یقین ,بود که ,می خواهم ,بر این ,قراردادی شکل ,ارزش های

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پنجه ی استاد love fondling